سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خوش خویی، محبّت به بار می آورد و دوستی رااستوار می کند . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

صفحات اختصاصی
 
لینک دوستان
آمار و اطلاعات

بازدید امروز :3
بازدید دیروز :57
کل بازدید :296856
تعداد کل یاداشته ها : 138
103/2/18
2:51 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
پدرام بیرجندی[100]

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
دی 91[43] بهمن 91[83]
پیوند دوستان
 
لحظه های آبی( سروده های فضل ا... قاسمی) جوان ایرانی داروخانه دکتر سلیمی داروخانه دکتر سلیمی امامزاده میر عبداله بزناباد ** love sister ** معیار عشق کارشناس مدیریت بازرگانی: مهران حداد تا شقایق هست زندگی اجبار است . سایت روستای چشام غزل عشق دل شکسته برو تا راحت شی welcome to my profile زندگی شیرین عشق بهشت بهشتیان محمد قدرتی رویای بارانی باور من...!!! دل نواز wanted عشق یعنی ... تنهایی....... رویابین معماری ایرانیان نوری چایی_بیجار دوستانه زنگ تفریح به دادم برس عرفان وادب ღای دریغاღ عدالت جویان نسل بیدار شیدایی فقط عشق و عشق ghamzade ردپای عشق ستاره جنوب Cyberom UTM باران غم کفش های گلی = جغرافیدان زندگی زیباست اما... معرکه همون قلقلک از دل برود هر انکه . . . . بیشتر بدانیم مسافر در شب... sms های جدید ازما بهترون tanhaeiiiiiii:(( دوستانه کهکشان saeiyosefei@yahoo.com متفاوت نـــابترینـــــــــــــــــها اینجا همه چی در همه بسوی ظهور دریادلان بی ادعا شعر عاشقانه سیاوش خیرابی زندگی چیست؟ من وتو مسافران مهتاب خوشنویسی ایرانی تنهای تنها عکسهای جدید سلناوجاستین سلامت ما زندگی ایده عال باهم باشیم پسر تهرونی بیاین تو!ضرر نداره عاشقانه های من CHARMING OF ME ساحلی دیگر عکس خفن عکس و جک و اس ام اس همه چی برای تو فقط برای تو تم موبایل تم نوکیا سرگرمی و تفریحی کمیاب ترین عکس ها زیبا پرشین بیرجند چت عکس های هتل بیرجند هتل قائم هتل بیرجند پیام افلاین چت حجاب صدفی برای مروارید خراسان جنوبی سرزمین طلای سرخ بیرجند هتل هتل های خراسان جنوبی عشق و تنهایی سه سوتی ایران اس ام اس عکس س ک س ی ایرانی 3سوت عکس فقط عشق و عشق فروشگاه اینترنتی محمد دیگه تنهای تنهاشدم ستاره سوخته All Things مهندسی مکانیک،جوش و کامپیوتر اِنَهُ قَریبٌ مُجیب دو بال پرواز پاتوق مجیک پایگاه اطلاع رسانی روستای قتلیش جزتو

بابابزرگم داشت تو خواب صداهای عجیب و غریب در میاورد !
خانمم میگه داره خرناس میکشه؟!
پَ نه پَ داره کانکت میشه ولی چون تو محل ما ADSL نمیدن از dial-up استفاده میکنه

 

دارم به رفیقم میگم دیشب حال تهوع بهم دست داد خفن !
میگه آوردی بالا پ ن پ منم باهاش دست دادم!

به معلممون میگم آقا اجازه هست بریم دستشویی ؟!!! میگه واجبه ؟!!!
پ ن پس مستحبه !!

مشغول رانندگی تو جاده ام! از فاصله ی دور پلیس واسم دست تکون میده، ماشینو میزنم کنار میگم جناب سروان با من کاری داشتین؟ میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشتم باهات بای بای میکردم! میگم اِ پس شما هم اهل فیسبوکو… D: راستی میخواین واسم جریمه بنویسین؟ میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ کاغذ آوردم ازت امضا بگیرم، فدات شم.

آهنگ اندی تو ماشین گذاشتم دوستم میگه اندیه ؟
پَـــ نَ پَـــ داریوشه,داره خودشو لوس میکنه بخندیم

استاد: کی جواب این سوالو میدونه؟
من دستمو بردم بالا.
استاد: میخوای جواب بدی؟
من: پــــَ نه پــــَ میخوام ببینم باد از کدوم ور میاد

عکس تولدمو گذاشتم تو فیس بوک بعد یکی اومده کامنت گذاشته اینا ماییم؟! پَ نه پَ مجسمه هامونه تو موزه ی مادام توسو لندن !

عاقد سر سفره عقد : عروس خانم وکیلم؟
پَ نه پَ دکتری ! دعوت کردیم سطح مجلس بره بالا !

داشتم اتل متل تتوله گاو حسن چجوره نه شیر داره نه پستون ….بازی میکردم با بچه های خواهرم .. خالم که یه خورده مذهبی و خشکه اومده دیگه این شعر رو نخون زشته . رفت و دوباره اومد گفت داری دوباره اتل متل می خونی ؟ گفتم پـَـَـ نــه پـَـَـــ ورژن اصلاح شدش رو میخونم اتل متل صلوات…گاو حسن زده قات…هم دست داره هم آستین…شیرشو بردن فلسطین..بگیر زن مسلمان…از حزب ا… لبنان…اسمشو بذار حلیمه…چون چادرش ضخیمه

مگسه داشته گه میخورده !
یک دفعه بالا میاره !میگن چی شد !؟ میگه : توش مو بود

پدری دست بر شانه پسر گذاشت و از او پرسید:تو میتوانی مرا بزنی یا من تورا؟
پسر جواب داد:من میزنم
پدر ناباورانه دوباره سوال را تکرار کرد ولی باز همان جواب را شنید
با ناراحتی از کنار پسر رد شد
بعد از چند قدم دوباره سوال را تکرار کرد شاید جوابی بهتر بشنود.
پسرم من میزنم یا تو؟
این بار پسر جواب داد شما میزنی.
پدر گفت چرا دوبار اول این را نگفتی؟
پسر جواب داد تا وقتی دست شما روی شانه من بود عالم را حریف بودم ولی وقتی دست از شانه ام کشیدی قوتم را با خود بردی
و روزی پدر من از من پرسید تو میتوانی مرا بزنی ؟؟ من پاسخ دادم پـَـَـ نـه پـَـَــــ تو میتونی ؟

 

رفتم ساندویچی، میگم آقا یه هات داگ با سس مخصوص بدین. میگه میل می کنید؟ میگم: بله، دستتون درد نکنه
)گشت مبارزه با فتنه پـَ نه پـَ ، واحد سیار غذاخوری ها و رستوران ها(

به بابام گفتم سوئیچ ماشینو بده …… گفت : می خوای بری جایی؟ … گفتم : بله پدر عزیزم
)ستاد مبارزه با فتنه ی پَ نَ پَ – واحد فرزند صالح(

به دوستم گفتم برو بالا نردبون چراغ و ببند گفت بچرخونمش؟میگم اگه سختت میشه تو بگیرش من نردبون و میچرخونم

رفتم خونه سالمندان عیادت پدربزرگم,مسئول اونجا میپرسه:شمام اومدین عیادت؟میگم نه خونه سالمندان طلبیده اومدیم زیارت

میخوام مسواک بزنم
مامانم می پرسه میخوای مسواک بزنی؟؟
میگم بله مامان جون..
میگه خمیر دندونم روش میزنی؟؟
میگم بله مامان جان..
میگه خاک تو سرت این همه موقعیت پ ن پ درست کردم واست استفاده نکردی
منم گفتم پ ن پ خز شده مامان جون

بچه داییم به دنیا اومده. همه خوشحال و اینا. مامان بزرگم برگشته میگه حالا میخاین براش اسم بذارین؟میگم…اگه شما صلاح بدونین
)ستاد مبارزه با فتنه ی پَ نَ پَ – واحد احترام به بزرگتر)

رفتیم پایگاه انتقال خون میگه شمام اومدین خون بدین؟ گفتم بله اومدیم خون بدیم. شما هم بفرمایید بساط لودگی تون رو جای دیگه پهن کنید. یارو همون جا به گریه افتاد و ابراز پشیمونی کرد.
]ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ – واحد نهی از منکر[

تو صف بربری نوبتم شده یارو میگه بربری میخوای؟میگم نون باشه بقیش مهم نیس

به مامانم میگم پول بده!!!میگه اونایی که دو روز پیش گرفتی چی شد؟؟نکنه همشو خرج کردی؟؟؟
تا اومدم بگم پـَـ ....زد تو دهنم,نذاشت حرف بزنم
من فقط میخواستم بگم پـَـَـس اندازشون کردم

ماه رمضونی 6 صبح رفتم تهران، 9 شب برگشتم خونه خسته و کوفته میپرسم مامان شام چی داریم؟
میگه گشنته ؟ چند ثانیه سکوت میکنم، چشامو میبندم و یه نفس عمیق میکشم . آروم و با طمانینه میگم : بله گشنمه
(ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ - واحد کظم غیظ )

نوزاده تو بغل مامانش گریه میکرده مامانه میگه قربونت برم گرسنته؟
بچه هه به اذن خداوند میگه پَ نَ پَ دارم برای گرسنگان و زلزله زدگان سومالی گریه میکنم
(واحد نفوذی پ نه پ)

رفتم سوپری گفتم یک نوشابه زرد بدید
فروشنده گفت: منظورتون نوشابه پرتقالی که نارنجی رنگه؟
گفتم: بله، منظورم همون بود. ببخشید
)ستاد مبارزه با فتنه پـ نـ پـ واحد فرهنگ‌سازی به جای حاضر جوابی(

رفتم دستتشویی هی دارم در میزنم! میگه هاااان، دستشویی داری؟ پـَـــ نــه پـَـــ خواستم بگم آخریم مهلت ثبت نام جشنواره حساب های قرض الحسنه بانک صادراته، جا نمونی! طرف اومد بیرون گفت خاک بر سرتون کنن که فقط بلدین از این چرت و پرتا بگین (کمیته مبارزه با فتنه پـَـــ نــه پـَـــ , ستاد سیار مستقر در توالت عمومی)

تو اتوبان داشتم لایی میکشیدم،یه زانتیا اومد گفت داری لایی بازی میکنی؟؟؟ گفتم: پــ نــ پـــ دارم واست عربی میرقصم!!! گفت: دِ نـَــ دِ کنترل نا محسوس بزن بغل
(ستاد مبارزه با پ نه پ واحد اتوبان)

 

رفتـــم بــه کنـــار دلــبرم با شــادی
گفتـا کـه چـه خوب یاد من افتــادی
گفتـم صـنما تــو عشق را استـادی
گفتا پـَـَـ نــه پـَـَــــ تو یاد من میدادی
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ و درد زهـــر مــاری

خیام...

بگذار قلم را به غزل بسپارم/
شاید گره ای باز شود از کــــارم/
پرسید: مگر تو هم غزل می گویی؟/
گفتم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ !! فقط رباعـــی دارم.

 

صبح پاشدم به زور، دارم لباس میپوشم، بابام میگه کلاس داری؟! میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ نگران لباسم شدم پاشدم ببینم هنوز اندازمه یا نه

به داداشم میگم برو عصای آقاجون رو بیار؛
میگه آقاجون میخواد بره مگه؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ؛ میخواد به اذن پروردگار عصا رو تبدیل به اژدها کنه

به دوستم میگم یه ذره حجابتو درست کن ... میگیرن !
میگه کی ؟ پلیس ؟
پَـــ نَ پَــــ دست اندرکاران شبکه فشن تی وی

رفتم پرنده فروشی میگم آقا قناری‌های نر و مادتون کدومان ؟
میگه میخوای بخری ؟
پَـــ نَ پَـــ مامور منکراتم اومدم ببینم قفسشون یه وقت مختلط نباشه

با دوستم رفتیم بام تهران ... یه یارو تو بانجی جامپینگ داشت بالا پایین میرفت ...
دوستم میگه اگه این کش پاره بشه می خوره زمین داغون می شه؟
پَـــ نَ پَـــ می خوره زمین هوا میره نمی دونی تا کجا میره ...

توالتم،در رو می زنه،سرفه می کنم،میگه یعنی نیام تو،گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اگه دستات تمیزه بیا واسم طهارت بگیر

تی شرت « دی اند جی » پوشیدم ...داداشم میگه « دولچه ، گابانا » ست؟ میگم
پَـــ نَ پَـــ « داوود و غفوره »

رفتم سوپری میگم نوشابه دارید یارو میگه نوشابه مشکی گفتم پـــ ... عصبانی شد گفت برو گمشو بیرون ....میگم آقا میخواستم بگم پنیرم میخوام یارو کلی معذرت خواهی کرده میگه پنیر کیلویی میخوای ؟گفتم پـَـَـ نَ پـَـَـــ متری میخوام!!!

دارم میرم تو دانشگاه یارو دم در جلومو گرفته میگه آقا شما دانشجوی همین دانشگاهید؟ میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ دانشجوی دانشگاه آکسفوردم، درس تفسیر قرآن رو اینجا واحد میهمان گرفتم !

بابام از اداره زنگ زده خونه بعداز کلی احوال پرسی میگه حامد خودتی؟ میگم: پـَــــــــ نَ پَـــــــــ به سیستم تلفنباک بانک تجارت خوش آمدید برای پرداخت قبوض شماره 1،برای اطلاع از موجودی حساب شماره 2????گفت زهر مار و قطع کرد .دیدم ظهر عصبانی اومد توی اتاق منم پای پَــــ نَ پَـــــ بودم گفت اگه یه بار دیگه بگی پَــــ نَ پَـــــ دیگه تو این خونه نمیخوابی....گفتم یعنی بیرونم میکنی بابا؟گفت پَـــ نَ پَــــ خونه رو عوض میکن

خونه همسایمون آتیش گرفته به پسرش میگم زود باش برو زنگ بزن بیان، میگه آتش نشانی ؟میگم پَـــ نَ پَـــــ زنگ بزن حضرت ابراهیم بیاد بره تو آتیش خونتون گلستان بشه!!!

دختره داره فیلم میبینه دوستش میگه:من عاشقه رادانم.دوستش میگه:کی؟بهرام؟
دختره میگه: پ نه پ سردار

دستمال کاغذی گرد کردم گذاشتم تو بینیم مامان بزرگم میگه بینیت خون اومده؟ پـَـــ نــه پـَـــ دیدم از دماغم داره هوا میاد. گفتم حتما پنچر شدم فعلا اینو رد کنم که بادم خالی نشه

 

ستاد مبازه با فتنه پ نه پ !!!

به بابام گفتم سوئیچ ماشینو بده ......

گفت : می خوای بری جایی؟ ...

گفتم : بله پدر عزیزم (ستاد مبارزه با فتنه ی پَ نَ پَ - واحد فرزند صالح )

------------------------------------------------------------

به دوستم گفتم برو بالا نردبون چراغ و ببند گفت بچرخونمش؟

میگم اگه سختت میشه تو بگیرش من نردبون و میچرخونم

-------------------------------------------------------------

رفتم خونه سالمندان عیادت پدربزرگم,

مسئول اونجا میپرسه:شمام اومدین عیادت؟

میگم نه خونه سالمندان طلبیده اومدیم زیارت

--------------------------------------------------------------

رفتم ساندویچی، میگم آقا یه هات داگ با سس مخصوص بدین.

میگه میل می کنید؟

میگم: بله، دستتون درد نکنه (گشت مبارزه با فتنه پـَ نه پـَ ، واحد سیار غذاخوری ها و رستوران ها)

------------------------------------------------------------

میخوام مسواک بزنم مامانم می پرسه میخوای مسواک بزنی؟؟

میگم بله مامان جون..

میگه خمیر دندونم روش میزنی؟؟

میگم بله مامان جان..

میگه خاک تو سرت این همه موقعیت پ ن پ درست کردم واست استفاده نکردی

منم گفتم پ ن پ خز شده مامان جون

------------------------------------------------------------

بچه داییم به دنیا اومده. همه خوشحال و اینا.

مامان بزرگم برگشته میگه حالا میخاین براش اسم بذارین؟

میگم...اگه شما صلاح بدونین (ستاد مبارزه با فتنه ی پَ نَ پَ واحد احترام به بزرگتر)

------------------------------------------------------------

رفتیم پایگاه انتقال خون میگه شمام اومدین خون بدین؟

گفتم بله اومدیم خون بدیم. شما هم بفرمایید بساط لودگی تون رو جای دیگه پهن کنید.

یارو همون جا به گریه افتاد و ابراز پشیمونی کرد. (ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ - واحد نهی از منکر)

------------------------------------------------------------

تو صف بربری نوبتم شده یارو میگه بربری میخوای؟

میگم نون باشه بقیش مهم نیس

-----------------------------------------------------------

از اتاقم اومدم بیرون ،در دستشویی رو باز کردم .

مامانم میگه داری میری دستشویی؟

میگم نرم؟؟؟

----------------------------------------------------------

به مامانم میگم پول بده!!!

میگه اونایی که دو روز پیش گرفتی چی شد؟؟نکنه همشو خرج کردی؟؟؟

تا اومدم بگم پـَـ ....زد تو دهنم,نذاشت حرف بزنمن

فقط میخواستم بگم پـَـَـس اندازشون کردم

------------------------------------------------------------

ماه رمضونی 6 صبح رفتم تهران، 9 شب برگشتم خونه خسته و کوفته میپرسم مامان شام چی داریم؟

میگه گشنته ؟

چند ثانیه سکوت میکنم، چشامو میبندم و یه نفس عمیق میکشم . آروم و با طمانینه میگم : بله گشنمه ( ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ - واحد کم کردن غیظ )

----------------------------------------------------------

نوزاده تو بغل مامانش گریه میکرده مامانه میگه قربونت برم گرسنته؟

بچه هه به اذن خداوند میگه پَ نَ پَ دارم برای گرسنگان و زلزله زدگان سومالی گریه میکنم (واحد نفوذی پ نه پ)

--------------------------------------------------------

رفتم سوپری گفتم یک نوشابه زرد بدید

فروشنده گفت: منظورتون نوشابه پرتقالی که نارنجی رنگه؟

گفتم: بله، منظورم همون بود. ببخشید (ستاد مبارزه با فتنه پـ نـ پـ واحد فرهنگ‌سازی به جای حاضر جوابی)

-------------------------------------------------------

رفتم دستتشویی هی دارم در میزنم!

میگه هاااان، دستشویی داری؟

پـَـــ نــه پـَـــ خواستم بگم آخریم مهلت ثبت نام جشنواره حساب های قرض الحسنه بانک صادراته، جا نمونی!

طرف اومد بیرون گفت خاک بر سرتون کنن که فقط بلدین از این چرت و پرتا بگین (کمیته مبارزه با فتنه پـَـــ نــه پـَـــ , ستاد سیار مستقر در توالت عمومی)

---------------------------------------------------------

تو اتوبان داشتم لایی میکشیدم،یه زانتیا اومد گفت داری لایی بازی میکنی؟؟؟

گفتم: پــ نــ پـــ دارم واست عربی میرقصم!!!

گفت: دِ نـَــ دِ کنترل نا محسوس بزن بغل(ستاد مبارزه با پ نه پ واحد اتوبان)

 

زنده شد خنده دوباره با نوای پـَـَـ نــه پـَـَــــ
دل ما شاد شد ازخاطره های پـَـَـ نــه پـَـَــــ
هرکسی هرسخنی داشت برایت بنوشت
ذهن مابازشد از ذهن رسای پـَـَـ نــه پـَـَــــ
باصدای توبه لبخنــــد کمی راضــــی شــد
دل غمگین و صدایم به صدای پـَـَـ نــه پـَـَــــ
پیـــج ها مانده و درمانده شدند از هنـــرت
خودمانیم همه افتاده به پای پـَـَـ نــه پـَـَــــ
نمره دادی به همه لایـــک زدی پست مرا
اگــرم لایــک نخوردم به فدای پـَـَـ نــه پـَـَــــ
هرکــه زوری زدو خلاقـــیتی حاصل کـــــرد
همه را ریخت به عشق توبه پای پـَـَـ نــه پـَـَــــ
شعــر ناقابلــی از عقــل کمم بیــــرون زد
نامه ای ساده زدم باز بــرای پـَـَـ نــه پـَـَــــ

خونه مهمون داشتیم رفتم رستوران مرغ کنتاکی سفارش دادم
یارو میگه : می خواین همین جوری ببرینش؟؟؟؟

میگم : پـَـَـ نَ پـَـَــــ شرت پاش کن جلو مهمونا حجالت نکشه.

با دوستم نشستیم عکسای عروسیه اون یکی دوستمو نگاه میکنیم ...
میگه سارا شوهرش کچله؟!
پَ نه پَ مو داره فقط فرقشو گشاد باز کرده

بردم داداشم رو رسوندم کلاس،برگشتم ...
مامانم میگه رسوندیش؟
پَ نه پَ انداختمش تو چاه اینم پیرهنشه ...

میخوام برم خونه چشام قرمزه ... به رفیقم میگم چشام قرمزه؟
میگه آره میخوای همینجوری بری ؟
پَ نه پَ وایمیسم تا سبز شه بعد حرکت میکنم ...

با دختره رفتیم بیرون تـُـف کردم تو جوب، چپ چپ نگام میکنه !!
گفتــم کارم زشـت بود؟
گفت پَ نه پَ حال کردم باهاش ! جوب بعــدی پهن‌تره، بــرین توش !!!

برای بار اول رفتم مرکز اهدای خون ... پرستار می گه میخواین خون بدین؟
گفتم پَ نه پَ پشه‌ایم اومدیم مهمونی !
بعد نیم ساعت نوبتم شده میگه کارت ملی؟
میگم مگه کارت می خواد؟!
میگه : پَ نه پَ میتونی آزادم بزنی ... لیتری 700 !

تو ماشین نشسته بودیم چند تا تگرگ خورد به شیشه ... دوستم پرسید تگرگه؟!
پَ نه پَ ابابـــیلن ! ... رزمایش گذاشتن سلاح های جدیدشون تست کنن !

آب قطع شده بود. بعد که وصل شد یه آب زرد از شیر میومد.
میگه اینا ماله زنگ لوله هاست؟
پَ نه پَ سازمان آب واسه عذرخواهی اولش آب پرتقال می فرسته

لیزر انداختن تو صورت رحمتی، خیابانی میگه قطعا اون شخص تو استادیومه !
پَ نه پَ تو خونشون نشسته میندازه رو صفحه تلویزیون از اینجا ما میبینیم

دیروز سوار تاکسی شدم؛ یه آقایی پیشم نشسته بود!
میرفت که بخوابه و کج میشد سمت من!!
صداش زدم؛ میگه : اذیت میشید؟
گفتم : پـَـَـ نــه پـَـَــــ صدات زدم که بگم سرتو بذار رو شونه هام خوابت بگیره.....

داداشم امروز رفت مدرسه وقتی برگشت از اونجایی که امسال اولین سالیه که نمیرم مدرسه خیلی مشتاقانه ازش پرسیدم امروز بهتون درس دادن؟
گفت ‍پـَـَـ نــه پـَـَــــ نشستن نگاهمون کردن ببینن توی این 3 ماه قیافمون تغییر کرده یا نه..
داداشم: :-l
من: :|

مشغول رانندگی تو جاده ام! از فاصله ی دور پلیس واسم دست تکون میده، ماشینو میزنم کنار میگم جناب سروان با من کاری داشتین؟ میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشتم باهات بای بای میکردم! میگم اِ پس شما هم اهل فیسبوکو... D: راستی میخواین واسم جریمه بنویسین؟ میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ کاغذ آوردم ازت امضا بگیرم، فدات شم...

گوشیم زنگ زده رو ویبره بود خواهرم میگه رو ویبره اس؟
میگم پـَـــ نــه پـَـــ تازگیا میخواد زنگ بزنه، زوور میزنه نمیتونه..!

یارو اومده میگه جا گرفتی؟؟ میگم بله.!!
میگه میاد ؟؟ میگم آره.! یارو رفت.
... ... خلاصه عموم رسید و منو دید که ایستادم تو جا پارک..
... ... ... میپرسه جا گرفتی واسم؟ گفتم بله عمو. رفتیم ونشستیم..
نیم ساعت بعدش با پسر عموم رفتیم کوه تا اون لحظه خیلی خودمو کنترل کرده بودم
نفس نفس زنان رسیده بودیم تا وسطاش. پرسید : خسته شدی؟؟ و من از اونجا هولش دادم پایین ودو تا پا با یه دستش شکست..!!
.
.
.
نتیجه : هرگز پـَـَـ نــه پـَـَــــ رو تو خودتون نریزید!!!!

رفیقم گوشیمو گرفته زنگ زده به دوست دخترش داره نیم ساعت صحبت میکنه منو نگاه میکنه میگه قبض موبایلت زیاد میاد قطع کنم ؟ پـــَ نه پــَـــ یه خورده دیگه ادامه بده داریم ردشو میزنیم، ادامه بده ...

رفتم صندلی بخرم واسه کامپیوتر یارو گفت : راحت باشه؟ پ نَ پ خار داشته باشه..
اسپری سوسک کش زدم به سوسکه، سوسکه افتاده به پشت دست و پا میزنه...هم خونه ایم اومده میگه داره جون میده..؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ قیافه تورو دیده از خنده ریسه رفته

یه دوست آلمانی دارم اومده بود ایران، نصفه شب قلبش درد گرفت بردیمش بیمارستان، پرستاره میگه سکته کرده؟میگم پـَـــ نَ پـَـــ دیدیم خوابه یواشکی آوردیمش ختنه ش کنیم...


  

دریافت کد رتبه جهانی سایت و وبلاگ